کارنامه استاد سِوِن(۱) – اشتیاق

اشتیاق و جادوی آن

سلام؛
من استاد سِوِن هستم ۳۳ ساله ، کارشناس ارشد مهندسی کامپیوتر ، مدرس دانشگاه ، برنامه نویس و کارشناس آی تی، مدیر یک شرکت و یک کار آفرین!
من از همون دوران تحصیل، همیشه به فکر این بودم که برای خودم مستقل کار کنم. تو رؤیاهام همیشه می دیدم که یک مدیر زن موفق و صاحب یک شرکت کامپیوتری هستم و شب ها با این رؤیاهام به خواب می رفتم.
این رؤیا زمانی که دانشجو شدم شکل دیگه ای هم به خودش گرفت عاشق تدریس کردن شدم . خودم رو تصور می کردم که به عنوان استاد دانشگاه دارم به دانشجویان تدریس می کنم. دوران دانشجویی در مقطع کارشناسی ارشد، با یک همتی که داشتم و کمک اساتید تونستم استاد حل تمرین شم و بعد از یک ترم استاد کارگاه ها و آزمایشگاه های رشته کامپیوتر شدم.

حسابی لذت می بردم از این که دارم تدریس می کنم ، اوایل کار استرس زا و سختی بود ولی کم کم تونستم خودم رو به شرایط جدید وفق بدم و تسلط پیدا کنم . البته این رو هم باید بگم که من کلاً دختر خجالتی و کم حرفی بودم و صحبت تو جمع برام کابوس بود. ولی خداروشکر تونستم به این ضعفم غلبه کنم و توی جمع بدون خجالت صحبت کنم.

اشتیاق و باز هم اشتیاق

بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد، در دانشگاه های پیام نور، آزاد و چند علمی کاربردی مشغول تدریس شدم و از این که می تونستم یک کلاس رو اداره کنم لذت می بردم. ولی هنوز اون رؤیای زمان تحصیل  یعنی راه اندازی کسب و کار شخصی با من بود و اون حس مدیریت و یک کارآفرین بودن با من بود و ول کن ماجرا نبود. به خاطر همین شروع کردم دنبال کار تو نیازمندی های روزنامه.

حدود ۴ سال در شرکتی که در زمینه طراحی سایت و تجارت الکترونیک فعالیت داشت کار کردم. تو این مدت همیشه خودم رو جای مدیر اون شرکت می گذاشتم البته تو رؤیا! یه زمان هایی هم که رئیسمون به مسافرت کاری می رفت ، من به عنوان معاونش کار نظارت و مدیریت بقیه بچه ها رو به عهده می گرفتم. کلاً یه جورایی تو اون زمان ها برای خودم پادشاهی می کردم. از این که می دیدم کسانی هستند مثل مدیر من که برای خودشون مستقل دارند کار می کنند و یه جورایی کارآفرین هستند لذت می بردم و اشتیاق من برای رسیدن به این هدف بیشتر و بیشتر می شد…